از سراب تا واقعیت؛ آلتسیزن، تکرار سودهای رویایی یا درختی با سکه طلا؟
خبرگزاری مهر؛ گروه اقتصاد _ علی فروزان فر؛ با هر جهش بیتکوین، بازار ارزهای دیجیتال دچار تب و تاب میشود؛ واژههایی مانند آلتسیزن، رالی بزرگ آلتکوینها و سودهای چند ۱۰۰۰ درصدی دوباره در شبکههای اجتماعی به جریان میافتند. اما آیا این رؤیا همچنان واقعیت دارد یا صرفاً بازتولید سرابی است که هر بار با عطش […]
خبرگزاری مهر؛ گروه اقتصاد _ علی فروزان فر؛ با هر جهش بیتکوین، بازار ارزهای دیجیتال دچار تب و تاب میشود؛ واژههایی مانند آلتسیزن، رالی بزرگ آلتکوینها و سودهای چند ۱۰۰۰ درصدی دوباره در شبکههای اجتماعی به جریان میافتند. اما آیا این رؤیا همچنان واقعیت دارد یا صرفاً بازتولید سرابی است که هر بار با عطش تازهای، سرمایهگذاران ناآگاه را به دل بیابانهای پرریسک میفرستد؟
این بار نیز با بالا گرفتن تب و تاب بازار رمزارزها و زمزمههایی از بازگشت «آلتسیزن»، بسیاری از کاربران فضای مجازی و فعالان حوزه کریپتو بار دیگر چشمانتظار سودهای چشمگیر و رشدهای چند ۱۰۰۰ درصدی هستند. اما آیا تاریخ همیشه تکرار میشود؟ آیا این بار نیز پس از رشد بیتکوین، نوبت به آلتکوینها میرسد؟ یا آنگونه که برخی تحلیلگران هشدار میدهند، باید منتظر ورق خوردن فصل تازهای باشیم؛ فصلی که با آنچه در گذشته دیدهایم تفاوتی بنیادین دارد.
آلتسیزن چیست و چرا اهمیت دارد؟
آلتسیزن (Altseason) به دورهای گفته میشود که در آن ارزهای دیجیتال غیر از بیتکوین، موسوم به «آلتکوینها»، رشدی چشمگیرتر از بیتکوین تجربه میکنند. این پدیده اغلب پس از تثبیت رشد یا اصلاح بیتکوین رخ میدهد؛ زمانی که سرمایهگذاران به دنبال بازدهیهای بالاتر، سرمایه خود را به سمت رمزارزهای دیگر سوق میدهند.
اما باید توجه داشت که این مفهوم، برخلاف تصور برخی کاربران، نه یک قانون قطعی، بلکه الگوی گذشتهنگر بازار است. چیزی که در دفعات پیش رخ داده، الزاماً دوباره تکرار نمیشود.
گذشته، راهنما یا تله ذهنی؟
بسیاری از تحلیلگران بازار کریپتو بر پایهی روندهای گذشته، انتظار دارند بعد از رشد بیتکوین، نوبت به جهش آلتکوینها برسد. اما یک سوال اساسی اینجاست: آیا آنچه در گذشته اتفاق افتاده، الزاماً در آینده نیز تکرار خواهد شد؟
در دنیای سرمایهگذاری، تکرارپذیری یک الگو تنها زمانی معنا دارد که همه متغیرها ثابت باشند. اما بازارهای مالی، بهویژه بازار رمزارزها، بهشدت متأثر از عوامل متغیری مانند سیاستهای اقتصادی، سطح ریسکپذیری جهانی، روندهای نظارتی و تحولات ژئوپلیتیکاند. در چنین شرایطی، اتکا صرف به الگوهای تاریخی، ممکن است بیشتر شبیه امید واهی باشد تا تحلیل منطقی.
چرا برخی هنوز امیدوارند؟
تجربه تاریخی: در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۲۱ پس از رشد سریع بیتکوین، بسیاری از آلتکوینها نیز رشدهای چند برابری داشتند.
پویایی نوآوری: پروژههای جدید بلاکچینی، کاربردهای تازهای را معرفی میکنند که میتواند توجه سرمایهگذاران را جلب کند.
ورود سرمایهگذاران نهادی: با قانونمند شدن تدریجی بازار، احتمال ورود سرمایههای کلان و افزایش تقاضا وجود دارد.
تکرار دوباره تاریخ یا این بار همهچیز متفاوت است؟
اما در سوی دیگر، ریسکهای جدیتری نیز بازار را تهدید میکند.
پیشبینیپذیری، آفت سودهای بادآورده: در نظریه بازیها، هرچه الگویی بیشتر شناخته شود، احتمال شکست آن بیشتر میشود. حالا که همه منتظر آلتسیزن هستند، شاید اصلاً اتفاق نیفتد یا کاملاً متفاوت جلوه کند.
قانونگذاری سختگیرانه: در صورت تشدید مقررات، بسیاری از آلتکوینهای بدون پشتوانه ممکن است از بین بروند.
وضعیت ژئوپلیتیک و اقتصادی جهانی: بیثباتیها در جهان، از جنگ و تحریم گرفته تا بحرانهای ارزی و تورم، ممکن است جریان سرمایه را به سمت داراییهای مطمئنتر (مثل طلا) سوق دهد.
دام فریب و جذب دنبالکننده (فالوور): با افزایش حجم تبلیغات در شبکههای اجتماعی، افراد ناآگاه ممکن است اسیر «رؤیا فروشی» سوداگرانی شوند که برای جذب دنبالکننده و فروش سیگنال، از واقعیات چشمپوشی میکنند.
آیا بازار همچنان میتواند افسانهای باشد؟
سودهای افسانهای گذشته حاصل شرایطی بود که ترکیبی از کمبود شناخت، ضعف نظارت، و رشد فناوری بود. امروز اما، بسیاری از پروژهها دیگر ارز دیجیتال نیستند بلکه بیشتر به نمادهای سفتهبازی در یک بازی پر ریسک شباهت دارند. با بلوغ بازار و ورود نظارتهای سختگیرانه، شاید بتوان گفت: دوره رشدهای ۱۰۰۰ درصدی در چند هفته برای هر توکن ناشناسی، دیگر گذشته است.
آلتسیزن؛ تکرار تاریخ یا رویاهای دستنیافتنی؟
بازار رمزارزها همچنان جذاب است، اما باید پذیرفت که دیگر نمیتوان با الگوهای گذشته، آینده را ترسیم کرد. آنچه امروز بیش از هر چیز اهمیت دارد، آگاهی، تحلیل، و مدیریت ریسک است. این بار نه صرفاً به امید رشد عمومی بازار، بلکه با دقت بر پایهها، کاربردها، و واقعیتهای سیاسی-اقتصادی باید تصمیم گرفت. پولهای بزرگ نه از روی طمع، بلکه از روی صبر و شناخت کافی به دست میآیند.
وضعیت جدید تقاطع فرصت و ریسک
اکنون بازار در مقطعی ایستاده که باید به جای هیجان، با عینک واقعبینی نگاه کرد. از یکسو، قانونی شدن تدریجی رمزارزها در برخی کشورها میتواند زمینهساز رشد پایدارتر باشد؛ اما از سوی دیگر، همین روند ممکن است پروژههای بیپشتوانه را به نابودی بکشاند. پروژههایی که صرفاً بر موج سفتهبازی سوار شدهاند و هیچ ارزش بنیادی ندارند، دیر یا زود توسط نهادهای نظارتی از بازار حذف خواهند شد.
همزمان، درگیریهای منطقهای، فشارهای اقتصادی جهانی، انتخابات کلان و کاهش اعتماد عمومی به نهادهای اقتصادی کلاسیک، فضای مبهمی را شکل داده که تحلیل روندهای قیمتی را سختتر از همیشه کرده است.
فریاد سود یا فریب استراتژیک؟
تبلیغات پرشور و هیجانی در فضای مجازی که نوید «سودهای چند صد برابری» میدهند، بیشتر از آنکه بر منطق استوار باشند، بخشی از یک بازی روانی برای جلب سرمایه هستند. در پشت بسیاری از این تبلیغات، پروژههایی قرار دارند که یا قصد تخلیه دارایی سرمایهگذاران خرد را دارند، یا از طریق سیگنالفروشی، تنها به دنبال پول گرفتن برای وعدههای توخالیاند.
پینوکیو نباشیم؛ آلتسیزن یا درختی با سکههای طلا؟
در افسانهی معروف پینوکیو، روباه مکار و گربه نره او را فریب دادند تا سکههای طلایش را در زمینی جادویی دفن کند، به این امید که آنجا درختی با میوههایی از جنس سکه طلا بروید. اما آنچه کاشته شد، امیدی واهی بود و آنچه به درو آمد، حسرت و فریب.
در دنیای رمزارزها نیز ماجرا کموبیش همین است. اینجا با هر دروغی که گفته میشود، دماغ کسی رشد نمیکند؛ بلکه حساب بانکی عدهای پر میشود و سرمایهی کسانی دیگر دود میشود.
فردی را تصور کنید که در یک گروه تلگرامی ادعا میکند رمزارزی را پیدا کرده است که تنها طی چند هفته یا حتی چند ماه ۵۰۰ درصد سود خواهد داد. برخی از کاربران تازهکار و جوینده گنج، با رؤیای کاشتن سکه و درو کردن طلا، دارایی اندک خود را وارد این پروژهها میکنند.
مدتی بعد، نه تنها سودی حاصل نمیشود، بلکه پروژه کاملاً محو میشود یا اصطلاحاً با خالی کردن (فروختن در اوج قیمتی به افراد ناآگاه) آن رمزارز روی سر خریداران آوار میشود و تنها چیزی که باقی میماند، حس تلخ فریبخوردگی است.
عموماً دو دسته از افراد پشت چنین تبلیغات و پروژههایی هستند. نخست، کسانی که خود بخشی از پروژهاند و هدفشان باد کردن قیمت با پول بقیه است و برای بالا بردن قیمت و فروش در اوج، به هیجان عمومی نیاز دارند تا در اوج قیمت، به سایرین -که عموماً قربانی هستند- بفروشند.
دسته دوم، آنهایی هستند که از تب و تاب روانی بازار نان میخورند؛ این دسته صرفاً از جو روانی بازار استفاده میکنند تا با فروش سیگنال یا عضویت طلایی در کانالهای پولی موسوم به گروه VIP، از ناامیدی و طمع دیگران سو استفاده میکنند.
واقعیت اما ساده است؛ کسی که واقعاً گنجی یافته، آن را جار نمیزند. اگر کسی میداند یک دارایی ۵ برابر میشود، چرا خودش پنهانی نمیخرد؟ چرا باید آن را به تو بفروشد؟
آگاه باشیم
در بازاری که بیش از منطق، بر روانشناسی حرکت میکند، باید بیش از همیشه به عقل، تحقیق و تحلیل مسلح شد. پینوکیو نباشیم. این بار نه دماغمان، که داراییمان در خطر است.
دیدگاهتان را بنویسید