دوگانهسازی سنت و تجدد، مشروطه را به بنبست کشاند
به گزارش خبرنگار مهر، محمدجواد کاشی عصر سه شنبه در مراسم بزرگداشت یکصد و نوزدهمین سالگرد نهضت مشروطه ایران در تبریز، با اشاره به ناتوانی روایتهای موجود در ارائه تصویری جامع از مشروطه، گفت: ما دو روایت تأثیرگذار داریم که هر دو به کلیشههایی ایدئولوژیک تبدیل شدهاند. مشروطه در چنبره روایتهای تک بعدی روایت نخست، […]
به گزارش خبرنگار مهر، محمدجواد کاشی عصر سه شنبه در مراسم بزرگداشت یکصد و نوزدهمین سالگرد نهضت مشروطه ایران در تبریز، با اشاره به ناتوانی روایتهای موجود در ارائه تصویری جامع از مشروطه، گفت: ما دو روایت تأثیرگذار داریم که هر دو به کلیشههایی ایدئولوژیک تبدیل شدهاند.
مشروطه در چنبره روایتهای تک بعدی
روایت نخست، مشروطه را سرآغاز تجدد و ساختن ایران نو میداند، اما همواره از شکست آن بهدلیل «مقاومت مرتجعان» شکایت دارد. روایت دوم، مشروطه را محصول مبارزه روحانیت با استبداد معرفی میکند و ناکامی آن را به اخلال متجددان نسبت میدهد. هر دو روایت ناقص و نارسا هستند.
کاشی با تأکید بر فقدان روایتهای مشترک، پرسید: چرا هیچ روایتی نتوانسته همکاری و رقابت سنتگرایان و متجددان را بهصورت متوازن بازتاب دهد؟ چرا تنها کلیشههای سیاسی برای ما باقی مانده است؟ او با انتقاد از سادهسازیهای تاریخی، افزود: روایتهای رسمی و ایدئولوژیک، واقعیتهای پیچیده تاریخ معاصر را پنهان کردهاند. این روایتها مانند دو داستان کوتاه هستند که هر یک بخشی از حقیقت را برای پیشبرد منافع خود بازگو میکنند و در این فرآیند، صدها جریان تاریخی دیگر نادیده گرفته میشوند.
ریشهیابی مقاومت سنت در برابر مدرنیته
کاشی در بخش دیگری از سخنان خود به تحلیل علل مقاومت سنت در برابر تجدد پرداخت و توضیح داد: این مقاومت دوگونه است؛ نخست، مقاومت صنفی-اقتصادی که اقشار سنتی و روحانیت را در خطر حذف از صحنه اجتماعی میبیند، و دوم، مقاومت وجودی که کل جامعه را در معرض بیمعنایی ناشی از هجوم تجدد قرار میدهد.
او با مرور پیشینه مبارزات مدنی ایران، از نهضت تحریم تنباکو به عنوان نقطه آغاز مشروطه یاد کرد و گفت: روحانیت در آن مقطع علیه استبداد ایستاد، اما پس از آن، متجددان در ساختارهای مدرن اخلال ایجاد کردند. انقلاب اسلامی نیز بازگشت روحانیت به صحنه بود. حالا که جمهوری اسلامی با دستانی تقریباً خالی روبهروست، متجددان ادعا میکنند باید به خواست راستین تجدد در مشروطه بازگردیم.
سیاست به مثابه عرصه همزیستی و نه تقابل
کاشی در پایان، با ارائه خوانشی متفاوت از سیاستورزی، گفت: برای آغاز یک زندگی سیاسی اصیل، باید لذت را در «بودن با دیگری» جستجو کرد. سیاست میتواند عرصهای برای لذت باشد، اگر در خدمت خیر عمومی باشد، نه عرصهای برای حذف دیگری و تکرار کلیشههای تاریخی.
او تأکید کرد: تا زمانی که در دام روایتهای تکبعدی و ایدئولوژیک گرفتاریم، نمیتوانیم واقعیت چندلایه مشروطه و تاریخ معاصر را درک کنیم. جامعه ما نیازمند روایتهایی است که بتواند همکاری و تعارض نیروهای مختلف را بدون کلیشهسازیهای سیاسی بازتاب دهد.
دیدگاهتان را بنویسید