زنگ خطر خشونت خانگی؛ خانوادهها قربانی چرخه معیوب سنت و فشار اجتماعی
خبرگزاری مهر، گروه استانها: خشونت خانگی و بهویژه قتلهای موسوم به ناموسی، زخمی کهنه بر پیکره جامعه است؛ زخمی که هر بار با وقوع یک حادثه تازه، نه تنها خانوادهای را در سوگ مینشاند بلکه افکار عمومی را نیز به تأملی عمیق درباره چرایی و ریشههای چنین رفتارهایی وامیدارد. اینگونه رخدادها تنها یک تراژدی فردی […]
خبرگزاری مهر، گروه استانها: خشونت خانگی و بهویژه قتلهای موسوم به ناموسی، زخمی کهنه بر پیکره جامعه است؛ زخمی که هر بار با وقوع یک حادثه تازه، نه تنها خانوادهای را در سوگ مینشاند بلکه افکار عمومی را نیز به تأملی عمیق درباره چرایی و ریشههای چنین رفتارهایی وامیدارد. اینگونه رخدادها تنها یک تراژدی فردی نیستند، بلکه نشانهای آشکار از شکافهای فرهنگی، اجتماعی و حتی آموزشی در بطن جامعه محسوب میشوند. از همین روست که کارشناسان و صاحبنظران اجتماعی بر این باورند که برای مقابله با چرخه تلخ خشونت، صرف اقدامات قضائی و انتظامی کفایت نمیکند و لازم است توجه ویژهای به فرهنگسازی و ترویج گفتوگو در بستر خانواده و اجتماع شود.
خانه، نخستین مدرسه انسان و محلی برای شکلگیری شخصیت و رفتار است. در صورتی که فضای خانه از محبت، صبر و احترام متقابل تهی شود، زمینه برای بروز خشونت و درگیریهای کلامی و حتی فیزیکی فراهم خواهد شد. نبود مهارتهای ارتباطی، فقدان گفتوگوی سازنده میان اعضای خانواده و غلبه نگاه سنتی و اقتدارگرایانه در برخی روابط، از عوامل مهمی است که میتواند مسیر زندگی را از آرامش به تنش و گاه به فاجعهای جبرانناپذیر بدل کند. درست در همین نقطه است که اهمیت آموزش مهارتهای زندگی، تقویت روحیه مدارا و جایگزینی صلح با خشونت برجسته میشود.
در کنار فضای خانواده، جامعه نیز نقشی تعیینکننده در شکلگیری و بازتولید فرهنگ دارد. وقتی که رسانهها، مراکز آموزشی، نهادهای فرهنگی و حتی گروههای محلی و مردمی، به جای برجستهسازی خشونت، بر اهمیت صلح، تفاهم و احترام متقابل تأکید کنند، به مرور نسلی تربیت میشود که حل اختلاف را در گفتوگو و مدارا جستوجو میکند نه در تقابل و حذف طرف مقابل. در واقع، فرهنگسازی مستمر میتواند چرخه معیوبی را که خشونت را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکند، متوقف سازد.
البته باید پذیرفت که تغییر فرهنگ فرآیندی زمانبر است و نیازمند برنامهریزی منسجم، مشارکت نهادهای مختلف و همراهی مردم خواهد بود. نهادهای آموزشی باید در کنار انتقال دانش، آموزش مهارتهای ارتباطی و کنترل خشم را نیز جدی بگیرند. رسانهها میتوانند با تولید محتواهای هدفمند، الگوهای مثبت گفتوگو و مدارا را به نمایش بگذارند. مراکز مشاوره و سازمانهای مردمنهاد نیز میتوانند با ارائه خدمات حمایتی و آموزشی به خانوادهها، در کاهش زمینههای بروز خشونت خانگی نقشآفرینی کنند.
در نهایت، آنچه بیش از همه اهمیت دارد، باور عمومی به این نکته است که هیچ اختلاف یا مشکلی در روابط خانوادگی یا اجتماعی، ارزش نابودی جان انسان را ندارد. صلح، گفتوگو و احترام متقابل میتواند جایگزینی شایسته برای خشونت باشد و جامعه را از تکرار تراژدیهایی که هر از گاهی در گوشه و کنار کشور رخ میدهد، برهاند. آیندهای آرام و بهدور از خشونت تنها زمانی ممکن خواهد شد که همه ما—از کوچکترین سلول اجتماعی یعنی خانواده تا بزرگترین نهادهای فرهنگی و تصمیمگیر—باور داشته باشیم که راهحل مشکلات در مدارا، آموزش و فرهنگسازی نهفته است.
قتلهای ناموسی و خشونت خانگی نتیجه ضعف آموزش و غلبه باورهای غلط است
قتلهای ناموسی و خشونت خانگی در سالهای اخیر به یکی از آسیبهای جدی اجتماعی در استان کرمانشاه تبدیل شده است؛ رخدادهایی که علاوه بر تبعات فردی و خانوادگی، پیامدهای سنگینی برای امنیت روانی جامعه نیز به همراه دارد.
محمدهادی صادقی، کارشناس مسائل فرهنگی و از اساتید دانشگاهی حوزه فرهنگ در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: نخستین عامل مهم در بروز این نوع خشونتها، فقدان فرهنگ گفتوگو و مهارت حل مسالمتآمیز اختلافات در خانوادههاست. به گفته وی، در بسیاری از خانوادههای سنتی استان، هنوز گفتوگو جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده و اختلافات کوچک، به دلیل ناتوانی در شنیدن و درک متقابل، به درگیریهای بزرگ و گاه غیرقابل جبران تبدیل میشود.
وی افزود: وقتی والدین در خانه از زبان خشونت بهجای زبان تفاهم استفاده میکنند، فرزندان نیز این الگو را میآموزند و در آینده همان را در روابط خود تکرار میکنند. به این ترتیب چرخهای معیوب شکل میگیرد که از یک نسل به نسل دیگر منتقل میشود و خشونت را به رفتاری عادی در زندگی خانوادگی بدل میسازد.
صادقی در ادامه به فشارهای اجتماعی و نگاه قضاوتگر اقوام و همسایگان در جوامع محلی اشاره کرد و گفت: در برخی مناطق استان کرمانشاه، قضاوتهای بیرونی و نگرانی از سرزنش اطرافیان سبب میشود خانوادهها در مواجهه با مشکلات خانوادگی بهجای حل مسالمتآمیز، به تصمیمات شتابزده و حتی افراطی روی آورند.
وی این عامل را یکی از موانع جدی در مسیر کاهش خشونت دانست و تأکید کرد: تغییر این نگرش جمعی، نیازمند تلاش رسانهها و نهادهای فرهنگی برای تغییر گفتمان اجتماعی است.
آموزش مهارتهای ارتباطی راهکاری برای کاهش خشونتهای خانگی
این استاد دانشگاهی یکی دیگر از عوامل فرهنگی را ضعف آموزش عمومی و آگاهیهای حقوقی برشمرد و اظهار داشت: بسیاری از افراد جامعه، از حقوق خود و دیگران اطلاع کافی ندارند و حتی از پیامدهای حقوقی خشونتهای خانوادگی آگاه نیستند. به همین دلیل، برخی رفتارهای خشونتآمیز بدون درک از تبعات قانونی آن انجام میگیرد.
صادقی تأکید کرد: نهادهای آموزشی و سازمانهای مردمنهاد باید برنامههای هدفمند در زمینه آموزش حقوق فردی، مهارتهای ارتباطی و کنترل خشم را در دستور کار قرار دهند.
وی همچنین انتقال نسلی باورهای غلط را عامل مهم دیگری دانست و توضیح داد: وقتی نسلهای گذشته خشونت را بهعنوان ابزاری برای کنترل خانواده پذیرفتهاند، این باور به نسل جدید نیز منتقل میشود. اصلاح این روند زمانبر است اما با آموزش و فرهنگسازی میتوان به تدریج جایگزینهای سالم و منطقی برای حل اختلافات ایجاد کرد.
این کارشناس فرهنگی درباره راهکارها گفت: تقویت فرهنگ گفتوگو در خانوادهها، یکی از ضروریترین اقدامات است. این امر میتواند از طریق آموزش مهارتهای زندگی در مدارس و دانشگاهها، برگزاری کارگاههای آموزشی در مراکز فرهنگی و ترویج الگوهای مثبت در رسانهها تحقق یابد.
نقش رسانهها در کاهش خشونتهای خانگی
وی افزود: رسانههای محلی باید به جای بازتولید خشونت، پیامآور صلح و مدارا باشند و نمونههای موفق حل مسالمتآمیز اختلافات را برجسته کنند.
صادقی ادامه داد: ایجاد مراکز مشاوره خانواده در محلات، بهویژه در مناطق آسیبپذیر، میتواند نقش بسزایی در پیشگیری از تنشها داشته باشد. همچنین تقویت سازمانهای مردمنهاد و استفاده از ظرفیت روحانیون و ریشسفیدان در جوامع محلی میتواند به ترویج فرهنگ مدارا کمک کند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: حل مسئله قتلهای ناموسی و خشونت خانگی نیازمند رویکردی چندبعدی است؛ اما آنچه بیش از همه اهمیت دارد، تغییر نگرش فرهنگی و اجتماعی در سطح جامعه است. اگر باور عمومی به این اصل نهادینه شود که هیچ اختلافی ارزش نابودی جان انسان را ندارد، میتوان امیدوار بود که نسلهای آینده در فضایی آرامتر و انسانیتر زندگی کنند.
قتلهای ناموسی و خشونت خانگی محصول شخصیتهای پرخاشگر و ضعف مهارتهای زندگی است
بهاره سهرابی، کارشناس مسائل روانشناسی و استاد دانشگاه، در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: یکی از مهمترین عوامل بروز خشونت خانگی و قتلهای ناموسی، وجود شخصیتهای کنترلگر و پرخاشگر در خانوادههاست. به گفته وی، برخی افراد به دلیل ضعف اعتمادبهنفس و ترس از دست دادن موقعیت خود، سعی میکنند با کنترل شدید اطرافیان بهویژه زنان، احساس امنیت کاذب به دست آورند و همین امر زمینهساز خشونت میشود.
وی افزود: فقدان مهارتهای مدیریت خشم نیز یکی دیگر از ریشههای مهم این پدیده است. بسیاری از افراد جامعه در مواجهه با کوچکترین اختلاف یا احساس تهدید، توانایی کنترل هیجانات خود را ندارند و به رفتارهای پرخاشگرانه یا خشونتآمیز متوسل میشوند.
سهرابی تأکید کرد: آموزش مهارتهای کنترل خشم باید از سنین کودکی در مدارس آغاز شود تا بتوان در آینده نسلی سالمتر و آرامتر داشت.
این استاد دانشگاه با اشاره به نقش آسیبهای روانی دوران کودکی در بازتولید خشونت، گفت: کودکانی که در فضایی مملو از تحقیر، پرخاشگری و خشونت بزرگ میشوند، احتمال بیشتری دارد که همان الگوها را در بزرگسالی تکرار کنند. به بیان دیگر، چرخه خشونت از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود مگر آنکه با مداخلات روانشناختی مناسب متوقف شود.
سهرابی در ادامه به اضطراب و فشارهای اجتماعی در جامعه محلی اشاره کرد و افزود: در برخی مناطق، نگرانی از قضاوت همسایگان و اقوام باعث میشود خانوادهها در مواجهه با مشکلات داخلی تصمیمات عجولانه بگیرند. این فشار روانی میتواند افراد را به سمت واکنشهای تکانشی و غیرمنطقی سوق دهد و در نهایت به حوادثی جبرانناپذیر بینجامد.
باور غلط؛ خشونت تنها راه اصلاح
وی همچنین باورهای ناکارآمد ذهنی را از دیگر عوامل فرهنگی روانی دانست و گفت: هنوز در بخشی از جامعه این باور غلط وجود دارد که زن یا دختر «ملک» خانواده است یا اینکه «خشونت تنها راه اصلاح» به شمار میرود. چنین باورهایی بهطور مستقیم رفتار خشونتآمیز را توجیه میکند و باید از طریق آموزش و رواندرمانی اصلاح شود.
این کارشناس روانشناسی سپس به راهکارها پرداخت و اظهار داشت: نخستین گام، آموزش مهارتهای زندگی از جمله گفتوگو، کنترل خشم و حل تعارض است. این آموزشها باید هم در نظام آموزشی رسمی و هم در قالب کارگاهها و برنامههای عمومی برای خانوادهها ارائه شود.
وی افزود: مشاوره خانواده و مداخلات روانشناختی نیز اهمیت فراوان دارد. ایجاد مراکز مشاوره در دسترس در سطح محلات میتواند کمک کند تا خانوادهها قبل از رسیدن به مرحله بحران، اختلافات خود را با راهنمایی متخصصان برطرف کنند.
سهرابی تغییر نگرشهای ناکارآمد ذهنی را نیز ضرورتی جدی دانست و گفت: رواندرمانی گروهی میتواند بستری برای اصلاح باورهای غلط درباره روابط خانوادگی و جایگاه زن در جامعه فراهم آورد. او همچنین بر نقش رسانهها در بازنمایی الگوهای سالم و پرهیز از بازتولید خشونت تأکید کرد.
این استاد دانشگاه در ادامه خاطرنشان کرد: تقویت حمایتهای اجتماعی و روانی از زنان و دختران در معرض خشونت باید در اولویت برنامهها قرار گیرد. ایجاد مراکز امن، خطوط مشاوره تلفنی و گروههای حمایتی میتواند فرصتی برای نجات قربانیان قبل از وقوع فاجعه فراهم کند.
وی در پایان گفت: مقابله با قتلهای ناموسی و خشونت خانگی نیازمند رویکردی چندوجهی است اما کلید اصلی آن در دست فرهنگ و روانشناسی است. اگر جامعه بپذیرد که هیچ اختلافی ارزش نابودی جان انسان را ندارد و اگر آموزش و مشاوره در دسترس همگان قرار گیرد، میتوان امیدوار بود که نسل آینده در فضایی آرامتر و انسانیتر زندگی کند.
خشونتهای خانگی و قتلهای ناموسی در کرمانشاه، زنگ خطری جدی برای امنیت روانی خانوادهها و انسجام اجتماعی استان به شمار میرود. این پدیدهها نشان میدهد که بخشی از جامعه هنوز درگیر باورهای سنتی و نگاههای نادرست و شیوه حل اختلافات خانوادگی است. چنین شرایطی نه تنها جان اعضای خانواده را تهدید میکند، بلکه بنیان خانواده را نیز در معرض فروپاشی قرار داده و پیامدهای روانی و اجتماعی عمیقی برای نسلهای بعدی به همراه دارد.
از این رو، مواجهه با خشونت خانگی و قتلهای ناموسی نیازمند برنامهای همهجانبه است که هم بعد فرهنگی و هم بعد روانشناختی مسئله را پوشش دهد. آموزش مهارتهای زندگی، تقویت فرهنگ گفتوگو در خانه، مشاورههای خانواده، مداخلات روانشناختی و حمایتهای اجتماعی گسترده از زنان و دختران میتواند نقش مهمی در کاهش این آسیبها داشته باشد. تنها با رویکردی پیشگیرانه و اصلاحی، امکان ایجاد خانوادهای امن، جامعهای آرام و آیندهای عاری از چرخه خشونت در کرمانشاه فراهم خواهد شد.
دیدگاهتان را بنویسید