تاثیر پالس مثبت جبهه اصلاحات در محاسبات دشمن و چندین سوال بی پاسخ!
به گزارش خبرگزاری مهر محسن صمیمی: حدود دو ماه از جنگ ۱۲ روزه گذشته. ۱۲ روزی که تقریباً همه جریانات سیاسی باهم متحد شدند تا پاسخی درخور و جدی به دشمن متخاصم و متجاوز صهیونیستی داده شود و در این میان همه یک حرف را میزدند: «با تمام توان و وحدت کلمه باید شر دشمن […]
به گزارش خبرگزاری مهر محسن صمیمی: حدود دو ماه از جنگ ۱۲ روزه گذشته. ۱۲ روزی که تقریباً همه جریانات سیاسی باهم متحد شدند تا پاسخی درخور و جدی به دشمن متخاصم و متجاوز صهیونیستی داده شود و در این میان همه یک حرف را میزدند: «با تمام توان و وحدت کلمه باید شر دشمن صهیونیستی را با قاطعانهترین پاسخ از کشور کم کرد».
حالا اما انگار برخی جریانات سیاسی با رخت بر بستن صدای پدافند و ریزپرندههای صهیونیستی و آمریکایی از آسمان ایران دوباره به تنظیمات کارخانه بازگشته اند، حرفهایی میزنند که طبیعتاً باید از بلندگوی دشمنی بشنویم که اینروزها صراحتاً میگوید «جنگ هنوز تمام نشده و پرونده حمله اسرائیل به ایران هنوز باز است».
جبهه اصلاحات در بیانیه ای که دادِ تنی چند از فعالین اصلاح طلب را هم در آورده آدرسهایی غلط به ملت ایران و حاکمیت میدهد که حاکی از زیست نویسندگان آن در درون حبابی است که هیچ ارتباطی با واقعیتهای بیرونی و میدانی ندارد و با مقتضیات روز به روزرسانی نمیشود.
ما در این جنگ بالاترین سطح همدلی حول محور ایران و اسلام را شاهد بودیم ولی نسخه این جمع سیاسی اعلام عفو عمومی، رفع حصر، آزادی زندانیان سیاسی و پایان دادن به سرکوب منتقدان مصلح است تا این را القا کنند که در کشور خفقان، تشتت، جنگ داخلی و به هم ریختگی انسجام ملی حاکم است و راه درمان این انشقاق هم موارد ذکر شده در بیانیه است. بدون آنکه مصداقی اشاره کنند که دقیقاً منظورشان چیست و این گزاره را به صورت مستند به اثبات برسانند که این چند خواسته مطالبه عموم مردم است یا دغدغه جمعی اندک به اندازه کمتر از انگشتان یک دست؟
بهمن ماه ۱۴۰۱ بود که رهبر انقلاب فرمان عفو معیاری حوادث سال ۱۴۰۱ را صادر کردند که ذیل آن حتی بسیاری از محکومینی که جرایم امنیتی داشتند آزاد شدند و به جز معدود افرادی که بعد از آزادی بر مواضع و اقدامات ضد امنیتی خود اصرار داشتند، کسی با این اتهامات در زندان نیست. نکند منظور این بیانیه این است که عناصر بازداشت شده تروریست، منافین و تکفیری و داعشی که احتمالاً در زندانها هستند آزاد شوند؟
اخیراً فعالین سیاسی جلسهای با رئیس دستگاه قضا داشتند که در آن محسنی اژهای در پاسخ به همین درخواست یعنی آزادی زندانیان سیاسی گفت که بعد از درخواست اسامی، اسم بیش از سه مورد زندانی سیاسی را نتوانستند برای ما بفرستند؛ ادعایی که مورد تأیید الیاس حضرتی رئیس شورای اطلاع رسانی دولت و فعال سیاسی اصلاح طلب هم قرار گرفت. این جریان با استفاده از عنوان زندانی سیاسی سعی دارد القای فضای اختناق سیاسی کند. درباره حصر نیز که ماههاست مهدی کروبی رفع حصر شده و میرحسین موسوی با تکرار مواضع ۱۵ سال پیش خود حتی با دٌزی بالاتر، گویا خود بر ادامه وضع موجود اصرار دارد.
انجام مذاکرات جامع و مستقیم با ایالات متحده آمریکا و عادیسازی روابط بر اساس عزت، حکمت و مصلحت نکته دیگر مورد تأیید این جریان است حال آنکه این جریان باید این سوال را از خود بپرسد که مگر همین دوماه پیش میز مذاکره توسط آمریکا بمباران نشد؟ مگر همین دشمن علاوه بر ترور فرماندهان نظامی و دانشمندان این کشور، قصد ترور سران سه قوه این کشور را نداشت؟ به باور نگارنده مدعی العموم باید از این جریان شاکی باشد که چرا در حالی که نظام سالهاست درگیر مذاکره با آمریکاست و بارها با بدعهدی و پیمان شکنی طرف مقابل همراه بوده، طوری به افکار عمومی القا میکنند که جمهوری اسلامی ایران ارادهای برای مذاکره، توافق و رفع تحریم ندارد؟ آن هم در صورتی که ۸ سال از این مذاکرات در دولت اعتدال و توسعه مطلوب خودشان و یکسال از آن نیز در دولت اصلاحطلب پزشکیان رخ داده است؟
این جریان باید به این سوال پاسخ دهد که عزت، حکمت و مصلحت مورد تاکیدشان این است که ما بدون هیچ پیش شرطی و با رویکردی تسلیم محور در مذاکرات حاضر شویم؟ آیا تضمین میدهند که در صورت توافق زیر سایه چنین مذاکرهای گشایشهای اقتصادی و سیاسی برای کشور ایجاد شود و آمریکا و صهیونیستها دیگر حمله نکنند؟ این اصلاح طلبان آیا میدانند که حد یقف آمریکا و همپیمانانش نابودی همه مؤلفههای قدرت ایران و تبدیل این کشور به عنصری بی هویت و بی همه چیز است؟ آیا این را در مواضع رسمی مقامات آنها نشنیدهاند و در اقدامات عملی آنها ندیده اند؟
این جریان تلاشهای چندین ماهه دستگاه دیپلماسی کشور برای بهرهگیری از تمام ظرفیتهای دیپلماسی رسمی و عمومی برای جلوگیری از فعالسازی مکانیزم ماشه را نمی بیند که چنین مطلبی را در بیانیه خود گنجانده است؟
یکی از نقاط ننگ آور این بیانیه که بیشترین اعتراض را در برداشته، «اعلام آمادگی تعلیق داوطلبانه غنیسازی و پذیرش نظارت آژانس انرژی اتمی در قبال رفع کامل تحریمها» است. این در حالی است که تاکنون آژانس بین المللی انرژی اتمی حتی یک اظهار نظر دوپهلو هم در زمینه بمباران مراکز هستهای جمهوری اسلامی ایران توسط آمریکا و صهیونیستها نداشته و اسناد متعددی موجود است که ظرفیت این آژانس بیشتر در اختیار جاسوسی و اقدامات مخرب به نفع صهیونیستها بوده تا حمایت از برنامه هستهای صلح آمیز ایران. حال در چنین شرایطی و در حالی که طبق تاکید وزیر خارجه مبنی بر آسیب جدی به تأسیسات هسته ایران پس از تعرض آمریکا، سخن از تعلیق داوطلبانه چه پیامی به دشمن ارسال میکند؟
متهم کردن نظام جمهوری اسلامی به امنیتی سازی جامعه محور دیگری است که این جریان قطعاً استدلال متقنی برای آن ندارد کمااینکه صدور چنین بیانیه ای از سوی این جریان شاهد زنده ای بر بطلان این مدعاست زیرا نظام جمهوری اسلامی اگر همین متن را یا وسواس امنیتی مورد وارسی قرار دهد، حتماً نشانههایی از اقدام و موضعگیری علیه امنیت ملی به راحتی قابل احصا است.
تنها ساعاتی پس از انتشار این بیانیه سعید نورمحمدی سخنگوی حزب ندای ایرانیان اعلام کرد که «با بیانیۀ اخیر جبهۀ اصلاحات مخالفیم چون معتقدیم با این مدل بیانیهها نهتنها گرهای از مشکلات کشور باز نمیشود، بلکه به تنشها و دوگانهسازیهایی دامن میزند که نفع مردم و کشور در آن نیست.»
محمدرضا جلائیپور دیگر فعال اصلاح طلب هم در مطلبی بلندبالا به بیانیه جبهه اصلاحات واکنش نشان داده و نوشت: «تصویر نویسندگان از اقتضائات امنیت ملی ایران سادهانگارانه و عقبمانده است».
علی مطهری هم که عمدتاً مواضع سیاسی اش نزدیک به جریان اصلاح طلب است در مطلبی اینگونه واکنش نشان میدهد که: «در بیانیه جبهه اصلاحات ایران اعلام آمادگی تعلیق داوطلبانه غنیسازی و پذیرش نظارت آژانس انرژی اتمی در قبال رفع کامل تحریمها پیشنهاد شده است. ولی بعید است که آنها بپذیرند بلکه درخواستهای جدید موشکی و منطقهای مطرح میکنند و تا حکومت اسرائیل بر منطقه را نپذیریم کوتاه نمیآیند».
آنچه همه عقلای سیاسی کشور با اندک تحلیل سیاسی میدانند، بیانیهها و موضعگیریهای نظیر بیانیه اخیر جبهه اصلاحات در بهترین حالت اگر خیانت عامدانه نباشد، حتماً پالس مثبت به دشمنی است که حداقل در جنگ اخیر ثابت کرد که روی موضعگیریهای نیروهای سیاسی درباره وضعیت ایران حساب ویژه باز میکند و بر تصمیمش برای حمله به ایران تأثیرگذار است. به طور واضح دیدیدم که صهیونیستها روی اینکه مردم ایران ناراضی از وضع موجود به خیابانها خواهند ریخت و همراه دشمن خواهند شد حساب کرده بودند. این محاسبات آیا چیزی جز بازنمایی فضایی است که جریاناتی مثل همین جبهه اصلاحات در ذهن دشمن ایجاد میکنند؟
دیدگاهتان را بنویسید